وی در ادامه گفت: اول در صحنه بین الملل هیچ قدرت مافوقی نیست که طرفین را وادار به اجرای تصمیمات طرفین کند بنابراین در مذاکرات بین الملل آن چیزی که اهمیت دارد این است که هر یک از طرفین با چه اهرم فشاری و با چه سرمایه ای وارد میز مذاکره می شوند. چقدر آنها قدرت دارند و چه چیزی برای معامله آورده اند؟
این تحلیلگر افزود: دوم در مذاکرات بین المللی چیزی که مطرح نیست احقاق حق است. یعنی اینکه همه به دنبال بده و بستان هستند. می گویند چه چیزی به من می دهی و چه چیزی از من می خواهی؟ حق بدون قدرت و زور مطرح نیست. اگر ما بدون داشتن توشه و توان کافی سر میز مذاکره برویم یقیناً ضرر کردهایم و چیزی عایدمان نمی شود.
مذاکره با آمریکا درباره گروگانها و مکفارلین موفقت آمیز بود
محمدی با اشاره به موفقیتهای مذاکرات با آمریکا بعد از پیرورزی انقلاب اسلامی گفت: ما در طول این ۳۵ سال پس از پیروزی انقلاب دو مرتبه توانستیم در مذاکرات با امریکاییها معامله بکنیم و در هر دو مرحله نیز موفق بودیم. زیرا با دستان پر سر میز مذاکره حاضر شدیم.
وی این مذاکرات را اینگونه تشریح کرد: اول در جریان اشغال لانه جاسوسی بود که ما ۵۲ گروگان آمریکایی را در اختیار داشتیم و آمریکاییها هم اموال و داراییهای ما را توقیف و در اختیار گرفته بودند. از طریق الجزایر مذاکره کردیم و توانستیم با آزادی گروگانها که ارزشی برای ما نداشتند، بخش عمدهای از اموالمان را دریافت بکنیم. من اولین مجری بیانیه الجزایر در سال ۶۰۱-۶۱ بودم. سوای حواشی و تحلیلهای ایده آلیستی آن زمان، واقعاً معامله نسبتاً خوبی انجام شد یعنی ارزش گروگانها بعد از شکست کارتر تقریباً نزدیک به صفر شد و از طرفی هم جنگ شروع شده بود و ما نیاز به اموال و داراییهایمان داشتیم.
دوم در ماجرای مک فارلین بود که ما آنجا هم معامله خوبی انجام دادیم به این معنا که آمریکاییها یک عده گروگان در لبنان داشتند که می دانستند ما این قدرت را داریم که اعمال نفوذ کنیم و آنها را آزاد کنیم و از طرفی ما هم احتیاج به اسلحه و مهمات و قطعات یدکی داشتیم که نتیجتا تک تک در مقابل دریافت مهمات و اسلحه مثل آرپی جی ۷ ، موشک هارد و قطعات f۱۴ توانستیم معامله کنیم این دو مورد بود که ما با وجود بقای دشمنی و خصومت نسبت به آمریکا توانستیم معامله برد- برد انجام دهیم. یعنی هم آمریکایی معضلشان حل شد و هم ما بردیم.
بدون داشتن دستان پر، حاضر شدن بر سر میز مذاکره یک اشتباه استراتژیک است
این کارشناس مسائل سیاسی در خصوص آغاز ماجرای هسته ای ایران و دخالت های آمریکا اظهارداشت: ماجرای هسته ای ایران از سال ۱۳۸۲ در زمان مسئولیت آقای حسن روحانی آغاز شد. غرب تهدید کرد که اگر مساله هسته ای حل نشود و غنی سازی هسته ای تعطیل نشود پرونده ایران به شورای امنیت انتقال داده می شود. به عنوان پیش فرض این هم باید در نظر گرفت که در مقابل دشمن هر یک قدمی که عقب نشینی می شود باید صد قدم دیگر نیز عقب نشینی کرد.
وی ادامه داد: در جریان سال ۸۲ که روحانی با عنوان دبیر شورای امنیت ملی آمد و داوطلبانه اعلام کرد که ما کلیه تاسیاست هسته ای را تعطیل می کنیم. فقط طرف غربی به عنوان ما به ازای این کار متعهد شد که پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت نرود و قول دیگری نداند.بنابراین وقتی که سه وزیر خارجه آلمان، فرانسه و انگلیس که برای نشست سعدآباد به ایران آمده بودند و پیمان سعدآباد به امضا رسید هنوز پای آنها به کشورهایشان نرسیده بود که زیادهخواهی آنها علاوه بر تعهدات و خواستههایشان در معاهده سعدآباد، آغاز شد و علاوه بر تعطیلی نطنز خواستار تعطیلی تاسیسات هسته ای در اصفهان نیز شدند و طرف ایرانی قبول کرد.
وی در این باره ادامه داد: اصفهان که تعطیل شد پیغامی از سوی آنها آمد که باید اراک را هم تعطیل کنید که دولت اصلاحات بار دیگر نیز آن را پذیرفت و اطاعت کرد. باز گفتند کافی نیست پیلوتهایی که در مراکز علمی و دانشگاهها هست باید تعطیل شود و منجر به مذاکرات بروکسل و پاریس شد. در پاریس همین آقای ظریف که فیلم آن چندی پیش از بی بی سی فارسی پخش شد، التماس می کرد که اجازه بدهند که یکی دوتا سانتریفیوژ بچرخد. طرف مقابل در جواب ظریف اعلام داشت که شما حتی لیاقت داشتن چنین فناوری هسته ای را هم ندارید و گفتند که باید شما کلاسهای فیزیک هسته ای را نیز تعطیل کنید و دستور دادند که کلیه دانشجویان ایرانی را در اروپا و امریکا از کلاسهای فیزیک هسته ای اخراج کنند؛ در این جا بود که مسئولان نظام دستور دادند که مجددا لاک و مهر برچیده و کار را شروع شروع شود. که البته در آن زمان پس از این اقدام خاتمی و روحانی به شدت نگران آغاز جنگ بودند.
محمدی با اشاره به صحبتهای خاتمی مبنی بر تضعیف ایران در برابر غرب گفت: خاتمی در سال ۲۰۰۳ از وحشت این کار، نامه ای محرمانه را بدون در جریان گذاشتن مسئولان نظام و وزیر خارجه وقت از طریق فرد دیگری به سفیر سوئیس در ایران می دهد که با خفت تمام اعلام کرد که ما نیازی به انرژی هسته ای نداریم و حمایت خود را از حزب الله برمیداریم و ما کاری به ماجرای اعراب و اسرائیل نداریم. البته این صحبتها اخیرا توسط برخی افراد در حال تکرار است.
این کارشناس مسائل سیاسی درباره نقش لاریجانی در ادامه مذاکرات تصریح کرد: ما راهاندازی تاسیسات هسته ای را آغاز کردیم و آنها در شورای امنیت تحریمها را شروع کردند. این وضعیت ادامه داشت تا آقای لاریجانی مسئولیت شورای امنیت را بر عهده گرفت. آقای لاریجانی هم گیر همین مساله بود که ما با چه اهرم فشاری می توانیم امریکاییها را وادار کنیم که حق غنی سازی هسته ای صلح آمیز را بپذیرند.
وی ادامه داد: آن زمانی که ما در عراق موضع برتر داشتیم و آمریکاییها گرفتار شده بودند، وی تلاش کرد که در این زمینه مذاکراتی شروع شود، آقای لاریجانی نتوانست برخی موضوعات را به هم پیوند بدهد.
منوچهر محمدی با اشاره به نقش جلیلی در ادامه دادن بحث مذاکرات هسته ای با آمریکا تصریح کرد: آقای جلیلی فکر میکرد که اگر روی موضع حق خودش بایستد بالاخره آمریکاییها مجبورند خواستههای مار را بپذیرند. و جلسات مذاکره به جلسات خطابه تبدیل شده بود.
وی افزود: آمریکاییها و ۵+۱ هم صرفا گوش می دادند و به طرف ایرانی بیان می داشتند که چه چیزی می خواهید. که آقای جلیلی اعلام میکرد که لغو تمام تحریمهای ظالمانه و به رسمیت شمردن حق غنی سازی خواسته طرف ایرانی است. و در مقابل آنها ما به ازا می خواستند که جلیلی در برخی موارد حرفی برای گفتن نداشت؛ البته آنها به طور ضمنی خواستههایشان را مطرح می کردند و بیشتر روی بحث سوریه و حزب الله و اسرائیل مذاکره می شد که مسئولان اجازه ندادند که مذاکرات به این سمت برود.
روحانی با مذاکره تلفنی با اوباما اهرم فشار علیه آمریکا را از بین برد
محمدی ادامه داد: انتخابات خرداد ماه انجام شد و روحانی از همان ابتدا علنی اعلام کرد که باید دم کدخدای ده را دید. لذا تمامی سرمایه گذاری خود را بر روی این مسئله گذاشت. بنابراین در سفری که رئیس جمهور به نیویورک داشت، آن مکالمه تلفنی را انجام داد و با کدخدا صحبت کرد و تنها چیزی که واقعا ایران به عنوان اهرم داشت این بود که با آمریکاییها صحبت نمی کردیم و آنها آرزو داشتند که با ما صحبت کنند.
وی در توضیح این مطلب گفت: آنها آرزو داشتند که دیپلمات درجه پنجم ما با آنها صحبت داشته باشد. چون هم دوران امام و هم این دوره منع شده بودند از این کار. بنابراین آقای روحانی قبل از اینکه به میز مذاکره برسد همین اهرم را هم مصرف کرد.
محمدی با ذکر خاطره ای افزود: رجایی خراسانی به رهبری نامه نوشت که نظام تک قطبی است و امریکا ابرقدرت است و ما نباید با آمریکا درگیر شویم و بهتر است با آمریکا کنار بیاییم و سهممان را از قدرت بگیریم. که همان موقع من هم نامه مفصلی نوشتم و در روزنامهها منتشر شد که جواب ایشان را اینطور دادم که این چیزی که شما می گویید یک تسلیم نامه است.
وی ادامه داد: آقای روحانی با اینکه یک بار قبلا مذاکره کرده بود و نتیجه نگرفته بود، تمام اعتبارش را به حل مسئله هسته ای گذاشت و در سفر نیویوک دو کار را نباید انجام می داد یکی مکالمه تلفنی با اوباما که تابو برای آمریکا شکسته شد و دومی روحانی دستان خالی ما را رو کرد و در همان مصاحبه مطبوعاتی در نیویورک گفت که وضعیت اقتصادی ما از آنچه که فکر می کردم به مراتب بدتر است، و بعد هم در ایران آمد و گفت که خزانه خالی است. فکر می کنم که نمیتوانم بپذیریم که روحانی این را سهوا گفته است و این ساده لوحانه ترین کاری بود که انجام شد.
محمدی مدعی شد: روحانی به ظریف پیغام داده بود که دست خالی از ژنو نباید برگردید و باید حتما یک دستاوردی قبل از صد روز داشته باشیم. بنابر این دیپلمات ها در شرایط بسیار بدی قرار گرفتند که در عین اینکه دستانشان خالی بود باید یک دستاوردی هم میداشتند.
این تحلیلگر مسائل بین المللی با اشاره به متن اخیر توافق نامه ژنو اظهار داشت: در توافقنامه ژنو موضوعاتی که به دست آورده ایم باز هم به نفع غربی هاست. در این توافقنامه ما پذیرفتیم که ۲۰ درصد را متوقف کنیم و تعهد هم دادیم که تا ده سال هم به دنبال ۲۰ درصد نباشیم. درباره پنج درصد هم باید بگویم که فریز کردیم، یعنی سانتریفیوژهایی که داریم بچرخد ولی دیگر حق اضافه کردن نداریم و حق استفاده کردن از این تعداد که آماده تزریق گاز بودند را هم نداریم که حدود ده هزار سانتریفیوژ بود.
وی افزود: همچنین پذیرفتیم که اراک هم تعطیل شود که گفتند اراک و فردو و نطنز به کار خود ادامه می دهد در حالی که ما الان حق نداریم یک پیچ و مهره به تاسیسات اضافه کنیم. از همه مهمتر اینکه تحقیقات ما هم باید تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی باشد و هیچ متنی نه در الحاقی و نه خود متن NPTهمچنین اختیاری را به آژانس نمی دهد، یعنی اینکه هرچه ما توسعه می دهیم را فورا باید به اطلاع آنها برسانیم و بدتر از آن، NPT را مجاز دانستیم تا بر همه صنایع مرتبط با هسته ای حتی صنایع پایین دستی را هم اجازه دادیم که نظارت داشته باشند که این فراتر از قانون پروتکل الحاقی است.
این تحلیلگر در ادامه درباره متنهای توافق نامه ژنو تصریح کرد: مطلب دیگر این بود که گفتند۵+۱ حق غنی سازی ما را به رسمیت شناخته است، در حالی که اصلا چنین چیزی وجود ندارد. در توافقنامه آمده که برنامه غنی سازی ایران در چارچوب توافق ۵+۱ با شرایط خاص می تواند ادامه داشته باشد. تا الان تمام ادعاهایمان این بود که میگفتیم طبق NPTحق داریم از غنی سازی استفاده کنیم اما در این توافقنامه آمدهایم و خودمان را محدود کرده ایم و گفتیم که با شرایط خاصی اگر آنها اجازه بدهند می توانیم غنی سازی را ادامه دهیم.
محمدی در خصوص برداشتن تحریمها که غربیها وعده داده بودند، اظهار داشت: غربیها تحریم پتروشیمی را لغو کرده اند. کلیه قراردادهای پتروشیمی ما با طرف آلمان هست یعنی اینکه بانک آلمان تامین مالی کرده و یک شرکت آلمانی در ایران کارخانه پتروشیمی ساخته و یک شرکت آلمانی خریدار همه محصولات را به ازای پرداخت وام ما به بانک آلمان پیش خرید کرده است. یعنی ما باید برای چند سال تولیدات پتروشیمی را به آلمان صادر کنیم.
تحریم پتروشیمی مانع از این شد که ما کالاهایی را که تولید می کنیم به آلمان تحویل بدهیم و در نتیجه توانستیم اینها را جای دیگری بفروشیم و سال گذشته ۱۳میلیارد دلار از فروش مواد پتروشیمی سود بردیم.
وی افزود: در بخش تحریم خودرو هم باید گفت که کارخانجات قطعه سازی خودروی فرانسه که به ما قطعه می دادند ورشکسته شدند و کارخانجات تعطیل شد و آقای فابیوس وزیر خارجه فرانسه هم در ژنو ۲ که با هر توافقی مخالفت کرد، به آنها هم گفتند که تحریم خودرو را لغو می کنیم و در نتیجه مشکل فرانسه را حل کردند نه مشکل ایران را.
خرید نفت را از ما تحریم کرده بودند نه فروش نفت را، یعنی به اروپاییها و کشورهایی که با آمریکا ارتباط داشتند گفته بودند که حق ندارید نفت ایران را بخرید ولی ایران مشکلی برای فروش نداشت و زمانی که صدای مسئولان ژاپن و چین و کره بلند شد، آمدند برخی کشورها را مستثی کردند و گفتند که می توانید از ایران نفت بخرید.
این کارشناس مسائل سیاسی اضافه کرد: مسئله کشتیرانی هم قبول کردند که شرکت های اروپایی و آمریکایی کشتیها را بیمه کنند و کار طبق روال قبل انجام شود. قطعات هواپیما هم یک قانون ایکائو است که ملزم هستند به ما ارائه دهند چون اگر به ما قطعات ندهند و اتفاقی برای هواپیما بیفتد باید خسارت پرداخت کنند و هواپیماهای ما هم یا ایرباس و یا بوئینگ هست.
محمدی با اشاره به خطوط قرمزی که رهبری تعیین کردهاند، گفت: خطوط قرمزی که رهبری تعیین کرده کردند این بود که اصل غنی سازی در ایران باید کاملا رعایت شود و کسی حق ندارد از این عدول کند و هیچ سانتریفیوژی نباید از کشور خارج شود. خط قرمز کلی هم این است که ما به هیچ وجه غنی سازی صلح آمیز هسته ای را باید حتما داشته باشیم و به هیچوجه هم به طرف بمب نرویم. خوشبختانه این پذیرفته شده که هر کدام از طرفین در صورت اجرا نکردن مفاد توافقنامه می توانند کل توافق را منتفی کنند.
این کارشناس مسائل بین المللی با اشاره به این نکته که توافق با غربیها به صلاحشان نیست، اظهار داشت: ما حتی اگر تسلیم هم بشویم آمریکایی ها و اسراییل به صلاحشان نیست که با ایران به توافق و تفاهم برسند چون که اصل ایران هراسی و اسلام هراسی برای آنها امروز یک اصل است و با ایران و اسلام هراسی، صنایع پیچیده نظامی را توسعه می دهند به فروش اسلحه می پردازند و بعد از شوروی هراسی که از بین رفت الان این را جزو سیاستهای اصلی خود دارند. دوم اینکه به نفع رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی هم نیست که هیچ نوع مراوده مطلوبی بین ایران و آمریکا بوجود بیاید. در آمریکا اوباما رئیس جمهور کاره ای نیست و تصمیم گیرنده دو نهاد بزرگ این کشور یعنی لابی آیپک و لابی صنایع پیچیده نظامی هستند.
لذا ساختار آمریکا این است که باید همیشه یک جنگی در کار باشد. و به همین خاطر ایران و اسلام هراسی امروزه در جهان به عنوان یک اصل در سیاست آمریکا پذیرفته شده و نیازش را تامین می کند و بنابراین هیچگونه صلح و آشتی با ایران برای ایالات متحده معنا ندارد.
توافقنامه در دراز مدت دوامی نخواهد داشت
منوچهر محمدی با اشاره به اینکه مذاکرات در دراز مدت دوام نخواهد داشت، تصریح کرد: در اینکه موقتاً یک فضای امیدواری ایجاد شده تردیدی نیست ولی در درازمدت دوامی نخواهد داشت چرا که بالاخره مردم نگاه می کنند به اینکه چقدر وضع مردم بهتر شده و لازمه این کار هم هزینه و هم برنامه است که در شرایط موجود دولت به کاهش قیمتها اعتقاد دارد؛ بنابراین در کوتاه مدت می تواند مفید باشد ولی در درازمدت برعکس خواهد شد یعنی ناامیدی بیشتر میشود.
وی افزود: مسئلان باید مقدمات ایجاد اقتصاد مقاومتی را فراهم کنیم. مملکت ما مملکت آباد و ثروتمندی است و اینطور نیست که ما چیزی برای ارائه نداشته باشیم.
این تحلیگر مسائل بین الملل مشکل به نتیچه نرسیدن مذاکرات را شناخت ما از طرفهای غربی دانست و تصریح کرد: اگر در مذاکرات دستمان خالی بود، باید طرف مقابل را هم خالی و خنثی کنیم یعنی به طرف مقابل و آمریکا بفهمانم که این تحریم به ضرر شماست. یک روز با آمریکایی مذاکره می کردم و به آنها گفتم که شما اگر دشمن ما نبودید ما شما را دعا می کردیم و گفت چطور؟
گفتم شما با دستان خودتان وابستگی مطلق ما را به خودتان قطع کردید و ما را مجبور کردید که روی پای خود بایستیم و گفتم که اگر شما همچنان به ما قطعه و کالا می دادید ما هم تولیدی نداشتیم و همچنان وابسته بودیم. یقیقا اگر تحریم ها نبود این همه پیشرفت علمی هم نداشتیم. اول باید دشمن را شناخت و حتی آقای ظریف دشمن را به غلط می شناسد.
نظرات شما عزیزان:
|